اخیرا آقای گنجی یک یادداشت طولانی نگاشته است تا نشان دهد که شایعاتی که  در مورد روابط جنسی شاه وجود داشت حقیقت دارند. ایشان نتیجه گرفته اند که روابط جنسی شاه در جامعه ای سنتی  آن دوران،‌ به انقلاب ۵۷ کمک کردند.  در این یادداشت از خطای تحلیلی آقای گنجی استفاده می کنم تا به مکانیسم تولید و بازتولید شایعه در جامعه بپردازم. چرا شایعه ایجاد می شود؟ چرا به « پر و بال می دهیم؟ چرا برخی شایعات پذیرفته می شوند و برخی شایعات خیر؟ و حقیقت یا عدم حقیقت داشتن شایعه چه تاثیری در بازتولید آن دارد؟

شایعه یک مکانیسم اجتماعی است که اعضای جامعه دست به دامن آن می شوند تا کار مشخصی را انجام دهند.  یکی از کارکردهای مهم شایعه بازتولید روابط نابرابر قدرت است. برای مثال،‌ در آمریکا و در دهه ۸۰ قرن بیستم، شایعات فراوانی درباره رفتارهای شیطانی در مهد کودک ها منتشر شد. این شایعات عنوان می کرد که در مهد کودک ها به کودکان آزار جنسی می رسد و در بعضی از آنها آموزش های شیطانی به کودکان داده می شود. این شایعات تا آنجا پیش رفت که دولت آمریکا را مجبور ساخت تا هم پژوهش های جدی در این زمینه انجام دهد و هم آنکه بازرسی های مراکز نگهداری کودکان را افزایش دهد. نتیجه همه بازرسی و پژوهش ها این بود که آن شایعات دروغ بودند. پس چرا آن شایعه تولید و بازتولید شد؟ 

برای فهم این موضوع نمی توان به سادگی موضوع را امنیتی کرد و دنبال طراحان شایعه گشت. در عوض باید پرسید چه زمینه های اجتماعی و سیاسی وجود داشت که می خواست مهدکودک را فاقد مشروعیت سازد و آن را از حیث اعتبار ساقط کند. پژوهش های بعدی نشان داد که ساختار مردسالارانه جامعه آمریکا در آن دوران، از یک سو، و ورود زنان به حوزه عمومی و کار، در سوی دیگر زمینه تولید آن شایعات بودند. ‌افزایش ورود زنان به حوزه عمومی و وجود مهد کودک ها به عنوان نهادی که این امر را ممکن می ساخت باعث شد تا ساختارهای سنتی جامعه به خلق تصویری شیطانی از مهد کودک ها بپردازند. چون جامعه هنوز در گیر و دار پذیرش حضور زنان در حوزه عمومی بودد آن شایعه را پذیرفت و به آن پر و بال داد. با گذشت زمان و جا افتادن حضور زنان در حوزه عمومی آن شایعات نیز کمرنگ شدند و رخت بربستند.  

شایعات  ممکن است برای قدسی سازی یا مشروعیت بخشی به یک سیستم سیاسی تولید شوند.  در سالهای اولین انقلاب بسیاری از مردم به دیدن تصویر آیت الله خمینی در ماه باور داشتند. این شایعه هیچگونه اصالتی نداشت. اما جامعه ای که دنبال قدسی سازی از رهبر سیاسی خود بود آن را تولید کرد، پذیرفت و بازتولید کرد. 

شایعات ممکن است در فرایند مقاومت علیه یک سیستم بسته سیاسی شکل بگیرد. در فقدان فرصت سیاسی، مردم ممکن است دست به شایعه سازی بزنند تا هم خشم خود را موجه سازند، هم اینکه آن خشم را منتشر کنند و هم مشروعیت یک سیستم را زیر سئوال ببرند. شایعاتی که در مورد روابط جنسی شاه بود شاید از این منظر تحلیل شوند.  

مثال دیگر کارکرد سیاسی شایعات بحث «پرستو» است.  پس از قتلی که محمد نجفی مرتکب شد، واکنش اولیه که افکار عمومی را متوجه خود کرد بحث «پرستو» بود.  آیا واقعا خانم استاد یک پرستو بود؟ نمی دانیم. اما اهمیتی نیز ندارد. ممکن است کسی مانند آقای گنجی ماه ها بررسی کند و ثابت کند که همسر دوم آقای نجفی پرستو نبوده یا بوده. چنین اثباتی چندان اهمیتی در فرایند تولید آن شایعه ندارد. به جای آن بهتر است بپرسیم که «چرا جامعه شایعه پرستو را تولید می کند، می پذیرد و به آن بال و پر می دهد؟» 

بنابراین هر شایعه ای را می توان تولید کرد. اما به هر شایعه ای پر و بال داده نمی شود.  اگر شایعه ای در مقیاسی وسیع پذیرفته شود باید دنبال دلالت های اجتماعی برای آن پذیرش بود. دنبال کارکرد اجتماعی آن شایعه و زمینه های پذیرش آن بود. در همه این تحلیل ها اصالت و حقیقت شایعه ها جنبه کاملا ثانویه (اگر نه کاملا بی ربط) دارد. اگر شایعه ای در مورد روابط جنسی شاه پذیرفته شده بود آنگاه سئوال این است که چرا جامعه این شایعه را تولید کرد، پذیرفت و بازتولید کرد.

این همان نکته ای است که آقای گنجی در تحلیل خود از آن غفلت می کند. آقا گنجی می پرسد که آیا آن شایعات درست بود؟ این همان سئوال خطا و پر ایراد است که می توان تحلیل یک شایعه را با آن آغاز کرد. امروز برای فهم این مکانیسم شایعه، به جای ۹۰ صفحه مطلب مستند، می توان یک خط شایعه نوشت که آبدارچی وزیر فلان وزارتخانه زنی را صیغه کرده است. آنگاه می توان دید که چگونه آن شایعه در هوا قاپیده می شد،‌ به آن بال و پر داده می شد و تا ماه ها دست به دست می شد.  

   «اگر می‌پسندید، با دوستان خود به اشتراک بگذارید.»
https://t.me/adagha